خانواده




دین اسلام قربانی عشق جواد داعی همرای انارگلی هنریار :
ببخشید من از روابط این دختر وپسر در زمانیکه درکابل بودم کماکان خبرداشتم که مردم میگفتند و باورم نمیشد که جواد جان آنقدر تحت تاثیر قرار بیگیرد و دین را به معشوقه اش تسلیم کرده و دین او را قبول کند .












راستش خیلی باور عمیق به غیرت افغانی داشتم و بعد از جنگ ها و بیرحمی ها در برابر همدیگر و عالم مهاجرت دریافتم که غیرت تاریخی ماهم آهسته آهسته از ما گرفته شده است . سالهای مهاجرت مملو از خاطره هاست و جنگ های داخلی همچنان . بیشتر ازهفت سال است که غربی ها با تمام مکرو حیله شان وارد افغانستان شدند - عبدالرحمن پنجشیری اولین افغان بود که محبت اسلام را از دلش بیرون کرد و وجودش را در اختیار پاپ گذاشت و بدون هیچ عکس العمل و یا انفاذ شریعت او را دچار بیماری روانی قلمداد کرده و حاکمان او را درنزد پاپ فرستادند .

حسین اندریاس و تعداد دیگر از افغانها به آئین مسیحیت افتخار دارند و به قول او کلیسا های زیاد در ولایات مختلف وجود دارد و تا جائیکه از دهن مردم میشنوم میگویند که تعداد زیاد ازجوانان افغان به دین مسیحیت گرویده اند و دلیل و انگیزه اش هم فقر و بیکاری و شاید آزادی های دیگر و یا رفتن بخارج از افغانستان باشد .
بدبختانه امروز خبرشدم که جواد جان داعی هم به دین اسلام الوداع گفته و بخاطر بدست آوردن انارکلی هنریار به دین سیک گرویده است . چهره صاف ریش تراشیده  جواد داعی حالا به سیک چندین ساله میماند و اصلاْ قیافه اش عوض شده وجالب اینجاست که هیچ سروصدای رسانه ای ایجاد نشد .
انارکلی جان فعلاْ درحقوق بشر ایفای وظیفه میکند و او زور مسلمانها را دیده به این کار رو آورده و تاحال هیچ رسانه ای و یا هیچ عالم دین اعتراض نکرده وشاید ترس از این داشتند که انار کلی آنها را به ماده چندی چند حقوق بشر به دادگاه لاهه نفرستد و گمان میکنم که جواد جان داعی حالا با لنگی یا دستار رنگارنگ سیکی در شرکت افغان بیسیم کار میکند یا نه ؟
این اولین بار است که انارکلی چنین تاریخی را در طول سالهای زندگی سیکها در افغانستان رقم میزند وتاریخ را بنامش ثپت میکند و مژده ای خوش برای پندیدهادارد .
توجه کنید به گزارش :
جوان عاشق مسلمان به آیین سیک گرایید
محمد جواد داعي يكي از كارمندان شركت مخابرات افغان بيسيم به دليل عشق به يك دختر سيك به نام انار كلي هنریار به این آيين گرويد.
انارکلی هنریار دوشیزه انار کلی هنریار، در لویه جرگه تصویب قانون اساسی کشور در سال 2004 میلادی به صفت نمایندهً انتخابی اشتراک کرد و به دلیل پشتیابی از ملالی جویا لت وکوب و اهانت گردید. او از انستیتوت طب دندان فارغ گردیده و اکنون در موسسه حقوق بشر افغانستان کار میکند.
محمد جواد داعی كه عاشق این دختر سيك گردیده بود، از او درخواست ازدواج ميكند و انارکلی هم شرط خود را 
گزارش ازکابل 

ازدواج های اجباری و دختر فروشی













ازدواج های اجباری یکی از پر مخاطر ترین دشواری های اجتماعی کشور های جهان سوم به شمول اقغانستان می باشد.
مردمان کشور های هند و چین و اکثر کشورهای افریقایی و اسلامی در این گرداب مرگبار دست وپا می زنند.
بدون تردید که ازدواج های اجباری یکی از مهم ترین عوامل انحطاط خانواده گی می باشد که شیرازه زنده گی خانواده گی را از هم پاشیده، باعث رنج و اندوه بی پایان می شود.
در اکثر موارد کودکان بی گناه نیز قربانی خشونت های خانواده گی که از ازدواج های اجباری سر چشمه گرفته است و طلاق های ناشی از آن می شوند.
تعداد كسانی كه بهترین روزهای جوانی شان را با همسری گذشتا‌نده اند كه هیچ علاقه‌ای به او ندارند کم نمی باشند. البته با آن که هیچ ‌كسی به تداوم این نوع ازدواج‌ها امیدی نداردبا آن هم یک تعداد از روی اجبار و یا این ‌كه پناهگاهی دیگر ندارند، تن به زنده گی با كسی می‌دهند كه دیگران برایشان انتخاب كرده‌اند.
ازدواج برخی کشورها به شمول افغانستان شکل یک معامله را پر منفعت را به خود گرفته است، که درجریان این معاملات اطفال خصوصاً دختران وسیله این معامله می شوند.
گلاب میر رحمانی 

* عشق  ثروت و موفقیت *
 خصوصيات شوهر شايسته
 ديانت و تقوي : شوهري که متدين و با تقوي باشد، حقوق همسرش را حفظ مي کند و هيچ گاه در پي هوس هاي نامشروع نيست، به او احترام مي گذارد و از هرگونه ستم احتراز ( دوري ) مي کند.
 حسن خلق: يکي از ويژگي هاي شوهر شايسته آن است که از نظراخلاقي مهربان، خوشرو و نسبت به همسرش دوستي مخلص باشد.
فعّال و تلاشگر : شوهر بايد براي تأمين نيازمندي هاي مادي و معنوي خانواده اش کوشش و فعاليت نمايد. بدترين شوهر کسي است که در خانه بنشيند و همسرش را براي تهيه مايحتاج خانه به کار وا دارد.
 عفّت زبان : بيان ، يکي از عوامل تشکيل دهنده شخصيت است. کسي که در گفتار با کلمات توهين آميز و فحش و ناسزا ديگران را بيازارد، عفت زبان ندارد. چنين فردي قبل از هر کس همسرش را مورد حمله قرار مي دهد و در برابر هر چيزي که مطابق ميلش نباشد به ناسزاگويي مي پردازد. بنابراين ، داشتن عفت زبان يکي از خصوصيات يک شوهر شايسته است.
 سخاوت : فردي که خِسّت و بخل را بر خود و ديگران روا دارد ، شوهر خوبي نخواهد بود. بخشش و فراهم کردن رفاه و توسعه دادن به زندگي خانواده از طريق مال حلال و دست و دل باز بودن، از خصوصيات يک شوهر خوب است. تهيه هديه و کادو براي همسر از اعمالي است که يک شوهر شايسته به مناسبت هاي مختلف انجام مي دهد. 
يکي از ويژگي هاي شوهر شايسته ، داشتن هوش و ذکاوت کافي و تخصص است. چنين شوهري آموزش لازم براي اشتغال به کسب حلال را ديده؛ و هر اندازه علم و کمالش بيشتر، و هوش و درايتش زيادتر باشد ، شايسته تر خواهد بود.
 مهمان نوازي : مردي که نان خانه اش را کسي نديده و درِ منزلش را به روي دوستان و اقوام ببندد، همسر خوبي
نخواهد بود. اين مرد بايد بداند همسرش که در خانه پدر و مادر بزرگ شده و با خويشاوندانش معاشرت و رفت و آمد داشته ، نمي تواند با آنان قطع رابطه کند. بنابراين مهمان نوازي و معاشرت با خويشاوندان از صفات يک شوهر خوب است.
 آراستگي : همانطور که شوهر متوقع است همسرش آراسته باشد ، خودش نيز بايد به وضع ظاهرش برسد و از نظر لباس و نظافت دقت کافي بنمايد. خيلي از مردان به وضع ظاهر خود توجه ندارند و هميشه مورد انتقاد و اعتراض همسر خود قرار مي گيرند.
 امين بودن :
مرد بايد از هرگونه پنهان کاري يا عدم صداقت با همسرش بري باشد؛ زن ، امين او و او ، امين زن باشد. در اين صورت است که زندگي ، سعادت و خوشبختي را به دنبال خواهد داشت.
 اصالت و نجابت خانوادگي : از ويژگي هايي که در شوهر اهميت خاص دارد ، يکي وراثت و ديگري محيط است که اصالت خانوادگي هر دو را در بر دارد. بنابراين دختران بايد در نظر داشته باشند فردي را به شوهري برگزينند که از يک خانواده نجيب و خوشنام بوده و در يک محيط خانوادگي سالم بزرگ شده باشد.
عاقل و خردمند : يکي از ويژگي هاي شوهر شايسته ، داشتن هوش و ذکاوت کافي و تخصص است. چنين شوهري آموزش لازم براي اشتغال به کسب حلال را ديده؛ و هر اندازه علم و کمالش بيشتر، و هوش و درايتش زيادتر باشد ، شايسته تر خواهد بود.
 خلاصه مي توان گفت که زن بايد از ازدواج با مردي که داراي ضد ارزش هاي زير است، خودداري کند.
شرابخوار ؛   بد اخلاق ؛  بد چشم و بي بند و بار؛  بدبين (”سوء ظن” ، نه ”غيرت”) ؛  خسيس ؛
 بدون احساس مسئوليت ؛تنبل؛ سفيه و ناهنجار؛

 خصوصيات زن شايسته
مسلما براي زن نيز لازم است تا در رفتار و گفتار خود ديانت داشته و موازين شرع را رعايت کند . زندگي با زني که متقي است بسيار آسان تربوده و در مسير بهتري قرار مي گيرد چرا که افراد مومن خود را ملزم به رعايت اصول انساني و شرعي مي دانند و مشکلات رفتاري کمتري خواهند داشت.

 هماهنگي با شوهر :
براي حفظ هر نظامي هماهنگي ضروري است. بنابراين چنانچه زن با شوهر هماهنگي نداشته باشد و از او تبعيت ننمايد ، نظام خانواده به هم خواهد خورد. بديهي است هماهنگي زن با شوهر در اموري است که خارج از منطق و وظيفه نباشد ، و متقابلاً شوهر نيز بايد در اين هماهنگي، مقابله به مثل نمايد.

 زينت و آرايش براي شوهر : زن بايد براي جلب توجه شوهر به نظافت و آرايش خود برسد و لباس آراسته بپوشد. انجام اين امر به قدري مهم است که در بعضي از موارد به از هم پاشيدگي اساس خانواده مي انجامد. در اينجا لازم به يادآوري است که هيچ شوهري از زني که براي ديگران خودآرايي و خودنمايي کند، خوشش نمي آيد.
داشتن پوشش مناسب : زنان بايد بدن خود را از نامحرم بپوشانند. يکي از عللي که در غرب بنيان خانواده را سست کرده و از هم گسيخته ، خودنمايي زنان با بدن هاي عريان است. مردان ايراني ،حتي افراد بي بند و بار و به اصطلاح متجدد، زني را که با اندام بدون پوشش و لباس هاي کوتاه و تنگ در برابر نامحرم ظاهر شود، براي همسري نمي پسندند.
کسي که در گفتار با کلمات توهين آميز و فحش و ناسزا ديگران را بيازارد، عفت زبان ندارد. چنين فردي قبل از هر کس همسرش را مورد حمله قرار مي دهد و در برابر هر چيزي که مطابق ميلش نباشد به ناسزاگويي مي پردازد.
اصالت خانوادگي : چون وراثت و تربيت اساس رفتار انسان را تشکيل مي دهد ، بنابراين منظور از اصالت خانوادگي آن است که دختر در خانواده اي مؤمن و با فرهنگ تربيت شده و از نظر وراثت نيز زمينه داشته باشد ؛ در اين صورت متخلق به اخلاق حسنه خواهد بود.
 عاقل و خردمند : زني که يک عمر با مردي مصاحبت دارد، بايد باهوش و خردمند باشد. عقل و خرد از ويژگي هاي زن شايسته است.
مصاحبت با او گرفتاري سختي است و فرزندان او ضايع و مهمل خواهند بود. در توضيح اين مطلب بايد گفت چون وراثت در ميزان هوش مؤثر است بنابراين احتمال کم هوشي در کودکان با والدين کودن و کم هوش زيادتر است. وانگهي زن بي سواد يا کم سواد قادر به رفع نيازهاي خانوادگي و به ويژه مسائل تربيتي فرزندان نخواهد بود.
بنابراين از ازدواج با زني که واجد ضد ارزش هاي زير باشد، بايد خودداري کرد:
بي بند و بار؛  بي حجاب؛  بد اخلاق و عبوس؛  بي عفت؛ خودپسند و از خود راضي؛ کينه توز؛  لجباز و ناسازگار؛ بد زبان و درشت گفتار.
رحمانی ازهندوستان


موفقیت چیست؟موفق کیست؟


من فکر میکنم موفق از کلمه وفق میاید یعنی کسی که با روزگار و زندگی وفق بیشتری دارد موفق تر است.
مثالی عرض کنم : دوستی دارم هنرمند واقعا" مسائل مالی برایش هیچ ارزشی ندارد (البته وضعش به خاطر تولیدات که دارد خوب است ) بنز آخرین مدل از کنارش رد شود توجه ندارد ولی ساعتها به یک تابلوی نقاشی ، یک آهنگ ،یک مجسمه مجذوب و در گیر میشود و لذت میبرد اگر او وقتش را روی کار خود بگذارد شاید چندین برابر سود مادی دارد ولی او در حد نیازش کار میکند و بقیه را تفریح !وضمنا" زن هم ندارد و اعتقادی هم ندارد خیلی از دوستانش هم یا مرد بیوه اند یا اصلا" ازدواج نکرده اند .!!
کسی را میشناسم که برای بیشتر کار کردن و پول در اوردن روزی دهها قرص میخورد !وبقدری ثروت دارد که نتیجه اش هم در رفاه است ولی 
ولکن نیست !!از نظر مردم هر دو موفقند ولی از نظر خودشان چی؟از نظر من هیچکدام !
موفق : کسی که بالاترین حد هماهنگی با اطرافیان و جامعه و خودش را دارد با پائینترین حد اصطکاک و درگیری
" رحمانی

چگونه یک زندگی شاد و سعادتمند داشته باشیم؟

اگر واقعا نتوانید خودتان را دوست داشته باشید، داشتن یک زندگی شاد و سعادتمند برایتان بسیار مشکل خواهد بود. اولین کسی که باید یاد بگیرید دوستش داشته باشید خودتان هستید. هنگامی که بتوانید خودتان را دوست داشته باشید توانایی شما در عشق ورزیدن بیشتر می‌شود و انواع دیگر دوست داشتن نیز برایتان آسان‌تر خواهد شد.
تنها زیبایی ظاهری نیست که شما را جذاب می‌کند....
اگر واقعا نتوانید خودتان را دوست داشته باشید، داشتن یک زندگی شاد و سعادتمند برایتان بسیار مشکل خواهد بود. اولین کسی که باید یاد بگیرید دوستش داشته باشید خودتان هستید. هنگامی که بتوانید خودتان را دوست داشته باشید توانایی شما در عشق ورزیدن بیشتر می‌شود و انواع دیگر دوست داشتن نیز برایتان آسان‌تر خواهد شد.
تنها زیبایی ظاهری نیست که شما را جذاب می‌کند. اگر شما احساس خوبی به خودتان داشته باشید، جذاب خواهید بود. برخی از افراد در مورد خودشان بیش از حد سخت می‌گیرند و قضاوتشان درباره اعمال و رفتارشان بسیار شدیدتر از قضاوت آنها در مورد اعمال و رفتار دیگران است. شما سزاوار نیستید که از طرف هیچکس این چنین بیرحمانه مورد انتقاد قرار گیرید چه رسد به اینکه این فرد خودتان باشید.
همیشه سعی کنید اوقاتی را هم به انجام کاری اختصاص دهید که صرفا ذوق و استعداد شما را نشان می‌دهد. برای هر کسی لازم است که در مورد جوهره وجود خود شناخت پیدا کند و علایق و استعدادهای منحصر به فرد خویش را پرورش دهد . اگر نمی‌دانید که ذوق و استعداد شما در چه زمینه‌ای است، دلیلش این است که یا هنوز آن را پیدا نکرده اید و یا اینکه نسبت به آن بی اعتنا هستید.
ما باید با نیازها، خواسته‌ها و تمایلات خود هماهنگ باشیم در غیر این صورت از داشتن یک زندگی تمام و کمال محروم خواهیم شد. گاهی اوقات هر کاری که برای عزیزانتان می کنید آنها را راضی نمی‌کند. گاهی دلیلش این است که آنها از خودشان راضی نیستند . در این مواقع هم شما و هم آنها باید به این حد اکتفا کنید که با کاری که برای آنها می‌کنید خود شما احساس رضایت کنید. هر وقت کاری برای دیگران انجام می‌دهیم نسبت به خودمان احساس رضایت بیشتری می‌کنیم اما باید مراقب باشیم که مبادا تمام وقت خود را صرف دیگران کنیم و از خودمان غافل شویم. 
برخی به اینکه دیگران درباره شان چه نظری دارند بیش از حد اهمیت می‌دهند و همین باعث می‌شود که به دیگران اجازه دهند تا در مورد نحوه زندگی شان بیش از اندازه مداخله کنند. نگران نباشید که دیگران درباره شما و نحوه ی زندگی تان چه فکری می‌کنند چون اکثر مردم بیشتر سرگرم مسائل زندگی خودشان هستند تا اینکه به زندگی شما فکر کنند. 
افرادی که مدام شما را تحقیر می‌کنند افراد مناسبی برای اینکه اوقات خود را با آنها بگذرانید نیستند . اگر آنها نخواهند رفتارشان را تغییر دهند ، شما باید از خودتان بپرسید که چرا با چنین افرادی معاشرت می‌کنید.
همانطور که از با ارزش‌ترین دارایی‌تان محافظت می‌کنید، مراقب جسم خود نیز باشید و به خوبی از آن مراقبت کنید زیرا این تنها چیزی است که همیشه متعلق به شماست و باید تا آخر عمر برای شما کار کند.
بسیاری از ما بیش از حد به ظاهر خودمان اهمیت می‌دهیم. باید همیشه این نکته را به یاد داشته باشیم که آنچه حقیقتا مهم است این است که ما که هستیم و چگونه زندگی می‌کنیم.
(جودی اشبرگ)
1- خوش بین باشید: به زندگى با دیدى مثبت نگاه کنید تا خود را به دلیل احساس انرژى و خوشحالى بسیار زیادى که نصیبتان خواهد شد، شگفتزده کنید.
۲- دید گسترده ای داشته باشید: اجازه ندهید مشکلات کوچک شما را آشفته نماید.

۳- سپاسگزار باشید: از دیگران قدردانى کنید. از همکار خود به خاطر کمکش سپاسگزاری کرده و به دلیل پیروزی در انجام کارش به او شادباش بگویید.
۴- کارهایى انجام دهید که از انجام دادن آنها لذت مى برید: اتومبیلتان را بشویید، به برخى تعمیرات کوچک در منزل بپردازید، تلویزیون تماشا کنید، خرید بروید.
۵- از جسم خود مراقبت کنید: خوب بخورید و خوب ورزش و استراحت کنید. به باشگاه رفته و کمى بدوید یا در یک بازى ورزشى شرکت کنید.
۶- برنامه هاى روزانه خود را عوض کرده تا انرژى جدیدى پیدا کنید.
۷- با مردم در تماس باشید: آیا به خاطر مى آورید زمانى که یک دوست قدیمى به طور غیرمنتظره با شما تماس گرفت چه احساسى داشتید؟ با افراد فامیل و یا دوستان قدیمى خود تماس گرفته و از حال آنها باخبر شوید.
۸- خلاق باشید: روزنه اى براى انرژى خلاق خود بیابید. این ممکن است شامل کاردستى، بازسازى، نقاشى، ترسیم کاریکاتور، نویسندگى و یا حتى باغدارى باشد. مهم نیست که چقدر مشغله داشته باشید و یا تا چه اندازه در آخر هفته احساس بى حالى مى کنید، اگر زمانى را براى انجام فعالیت هاى خلاق اختصاص دهید، احساسى شادتر و سالم تر خواهید کرد.

۹- تخیل کنید: آرزوها و بلندپروازى هاى خود را یادداشت کرده و به تدریج آنها را واقعیت بخشید آنگاه همیشه چیزهایى براى انتظار کشیدن، و جایى براى متمرکز کردن انرژى خود خواهید داشت.
۱۰- بخشنده باشید: شاید زمان آن فرا رسیده باشد که کسى (یا خودتان) را به خاطر چیزى که اتفاق افتاده و یا گفته شده مورد بخشایش قرار دهید. اتفاقات و اشتباهات گذشته را پذیرفته و فراموش کنید. بدانید که نمى توانید زمان را به عقب برگردانید. شادمانى خود را با از یاد بردن ناامیدى ها و شکست هاى گذشته دوباره به دست آورید.
آنچه که ما از زندگی می خواهیم، خوشبختی است. خوشبختی فقط آن چیزی نیست که وقتی آنرا داشته باشیم احساس کنیم، بلکه آن چیزی است که آرزو داریم به آن برسیم. اگر به جای اینکه همه تمرکز و حواسمان روی قصد و نیتمان باشد، فقط روی خوشبخت بودن با هر چه که داریم متمرکز شویم، آشکار کردن قصد و منظورمان خیلی راحت تر خواهد بود. پس سعی کنیم کمتر از چرخ گردون برای داشتن یا نداشتن فلان چیز و بهمان چیز سوال کنیم و برای هر چه که برایمان پیش می آید، قدردان و شکرگذار باشیم. آن زمان است که حس راحتی و لذت کامل را از زندگی خود می بریم.
خیلی اوقات بدون اینکه بدانیم با توجه بیش از حد روی نیت و مقصودمان، آن را بد نشان می دهیم. وافعیت این است که توجه و تمرکز زیاد روی قصد و نیتمان فقط این واقعیت را تشدید می کند که این اهداف و مقاصد وجود ندارند و درنتیجه ما تلاش می کنیم که نشان دهیم آنها هستند. این ایده که ما باید همیشه اوقات روی نیت و مقاصدمان تمرکز داشته باشیم کاملاً نادرست است. برای نشان دادن آرزوها و امیال خود، باید با تحقق این آرزوها در هماهنگی و هارمونی باشیم. این یعنی باید طوری فکر کنید، احساس کنید یا عمل کنید که گویی امیال و خواسته هایتان تحقق یافته اند.
اگر همه خواسته هایتان به عرصه ظهور رسیده اند، دیگر تلاشی برای آشکار ساختن چیزی نمی کنید، بلکه از آنچه دارید لذت می برید و قدردان و سپاس گذار آن هستید. شما از همه آنچه که در زندگی خود دارید شاد و راضی هستید، از داشتن آن لذت می برید و کاملاً زندگی خود را دوست می دارید. این دقیقاً همان وضعیتی است که باید داشته باشید تا در هماهنگی و هارمونی با امیال و آرزوهای خود قرار گیرید. این رمز کار است. یعنی باید سعی کنید تا آنجا که می توانید شاد و خوشبخت باشید.
همه ما همیشه سعی می کنیم تا آنجا که می توانیم یاد بگیریم که چطور امیال و آرزوهایمان را عملی کنیم اما هنوز هیچوقت به آن اندازه که می خواهیم یا با آن سرعت که دوست داریم موفق به انجام اینکار نمی شویم. متوجه نیستیم که کارمان را اشتباه انجام می دهیم. وقتی سعی می کنیم چیزی خلق کنیم، همیشه می گوییم فلان چیز کم است، بهمان چیز را نداریم. سعی می کنیم همه چیز را تغییر دهیم چون آنطور که هستند برای ما قابل قبول نیست. اتفاقی که می افتد این است که موقعیت هایی را پشت سر هم می سازیم که برای نرسیدن ما به هدفمان طراحی شده است نه رسیدن به آن.
تناقض آن اینجاست که ما وقتی شروع به خلق چیزی که میخواهیم می کنیم، دیگر برای آن تلاش نمی کنیم. به همین دلیل است که منصرف شدن و رها کردن امیال و آرزوهایمان به دست روزگار، قواین قدم است که شاید معجزه بالاخره رخ دهد. ما دست از تلاش کردن برای رسیدن به مقصودمان برمی داریم و ادعا می کنیم که همه چیز همان طور که در حال حاضر هست، خوب است. وقتی دست از تغییر دادن همه چیز برمی داریم و همه چیز را همانطوری که هست قبول می کنیم، در کوتاه زمانی میبینیم که آنچه میخواستیم، یعنی همان آرزوی همیشگیمان، مثل معجزه در زندگیمان نمودار می شود.
پس به جای تغییر دادن همه چیز و ساختن آن چیزی که می خواهید، اجازه بدهید به طور ناخودآگاه همانی که هستید و همان چیزهایی که دارید را دوست داشته باشید و قبول کنید که هیچ اشکالی ندارند. وقتی اینکار را می کنید، به جای اینکه در زندگی کمبود و فقدان داشته باشید، احساس رضایت خواهید کرد.
وقتی در مشکلات زندگی گرفتار می شویم، دیگر از آنچه که داریم لذت نمی بریم و با آن خوشبخت نیستیم، و همیشه به چیزی فکر می کنیم که نداریم و دوست داریم داشته باشیم. و هیچوقت قدر چیزهایی که داریم را نمی فهمیم مگر وقتی که آن چیزها را از ما می گیرند. پس سعی کنیم هر چه که در زندگی خود داریم را تا آنجا که می توانیم دوست داشته باشیم و قدر آن را بدانیم. مطمئناً خیلی خوشحال خواهید شد اگر بفهمید آنچه که می خواستید و آرزو داشتید را به دست آورده اید. وقتی به خودمان اجازه بدهیم که همه چیزهای خوب زندگی را درک کرده و دوست داشته باشیم، زندگیمان سراسر لذت خواهد شد.
به جای اینکه فقط به خاطر اینکه چیزی را در زندگیمان نداریم، به دنبال آن باشیم، خوب است که اطمینان کنیم و فکر کنیم به هرچه که می خواستیم رسیده ایم و شکرگذار باشیم. در این حالت به جای اینکه چیزی بسازید، با همان چیزهایی که دارید شاد و راضی خواهید بود. گرچه دوست دارید چیزی بسازید و خلق کنید، اما تمرکز و توجه اصلی شما در این خواهد بود که از انجام آن لذت ببرید و نتیجه ای که به دست می آورید در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد.
وقتی باور کنید که به آنچه خواسته بودید، رسیده اید، دیگر برای به دست آوردن آن خودتان را به در و دیوار نمی زنید. در این صورت شاد و آرام به کارتان ادامه می دهید و به جای اینکه مدام نگران باشید که آیا به آن می رسید یا نه، با اطمینان منتظر آن می مانید. در این شرایط آزادی بیشتری را در زندگی تجربه می کنید.
یادتان باشد، اگر در حال حاضر به همه آرزوهایتان رسیده باشید و هرچه میخواستید را به دست آورده باشید، از زندگی لذت می برید و قدر چیزهایی که دارید را می فهمید. اگر بخواهید با رویاها و آرزوهایتان در هماهنگی و هارمونی باشید، باید چنین جالتی داشته باشید. به جای اینکه برای خود آرزوسازی کنید، سعی کنید یاد بگیرید برای هرچه که در زندگی برایتان پیش می آید قدردان باشید. سعی کنید از زمان حال و آنچه که دارید لذت ببرید و آخر اینکه سعی کنید آنطور که باید و شاید خوشبخت باشید.
اگر همه خواسته هایتان به عرصه ظهور رسیده اند، دیگر تلاشی برای آشکار ساختن چیزی نمی کنید، بلکه از آنچه دارید لذت می برید و قدردان و سپاس گذار آن هستید. شما از همه آنچه که در زندگی خود دارید شاد و راضی هستید، از داشتن آن لذت می برید و کاملاً زندگی خود را دوست می دارید. این دقیقاً همان وضعیتی است که باید داشته باشید تا در هماهنگی و هارمونی با امیال و آرزوهای خود قرار گیرید. این رمز کار است. یعنی باید سعی کنید تا آنجا که می توانید شاد و خوشبخت باشید.
"رحمانی " ازهندوستان


چگونه یک خانواده شاد و موفق داشته باشیم ؟


خانواده موفق مجموعه ای است كه در آن، همه اعضا موفق هستند و همه مناسبات میان افراد روال طبیعی دارد. اعضای این خانواده می توانند از قدرت انسانی خود برای مشاركت، تعاون و پاسخ به نیازهای جمعی و فردی استفاده كنند. 

برای داشتن یك خانواده ایده آل و سالم به عنوان پایه های یك جامعه سالم لازم است همه اعضای خانواده و بویژه زن و شوهر نقش خود را به درستی ایفا كنند. لازمه خانواده ایده آل ، تربیت صحیح و اصولی كودك و آماده كردن او برای یك انتخاب درست در مرحله ازدواج و توجه به ابعاد مختلف روانی، انسانی، اجتماعی و شخصیتی دو طرف مقابل یعنی زن و شوهر در زندگی مشترك است.
. برخی از افراد در رويارويي با مسائل زندگی فاقد توانائيهای لازم هستند و همين امر باعث آسيب پذيری آنان می شود. در اختيار داشتن منابع و مهارتهايی که به انسان کمک کند تا به بهترين شکل ممکن از عهده حل مشکلات خود برآيد، بسيار ارزشمند است.
هر کس به شيوه خاص خود به مسائل پاسخ می دهد. برخی هنگام روبه رو شدن با مشکلات می کوشند با ارزيابی منطقی موقعيت و با استفاده از روشهايی مانند مسئله گشايی، تفکر مثبت و استفاده مؤثر از سيستم های حمايتی با مشکل يا موقعيت مقابله کنند. و در مقابل برخی ديگر، به جای برخورد سازگارانه با مسائل، سعی می کنند به روشهای مختلف مانند پناه بردن به الکل و مواد مخدر و ساير روشهای ناکارآمد از رويارويی با مشکلات اجتناب کنند. اين روشها، اگرچه ممکن است در کوتاه مدت مؤثر واقع شوند و به فرد آرامش موقت دهند ولی در درازمدت پيامدهای منفی بسيار داشته و فرد را از داشتن احساس خودکارآمدی و عزت نفس محروم می کنند. 
کسانی که به طور موفقيت آميز با مشکلات مقابله می کنند، افرادی هستند که خود را به مجموعه ای از مهارتهای مقابله ای مجهز کرده اند. افراد موفق در اين زمينه، از سه مهارت زير برخوردارند. 
1- انعطاف پذيری: توانايي استفاده از راه حلهای مختلف 
2- دور انديشی: پيش بينی اثرهای درازمدت پاسخهای مقابله ای خود 
3- منطقی بودن: انجام ارزيابيهای منطقی و درست 
اين تواناييهای روانی ـ اجتماعی، فرد را برای مقابله مؤثر با موقعيتها و مشکلات زندگی ياری می کند و وی را قادر می سازد تا در ارتباط با ساير انسانها، جامعه و فرهنگ و محيط خود سازگارانه و مثبت عمل کرده و سلامت روانی خود را تأمين کند. همه اين مهارتها قابل يادگيری هستند و می توان با صرف وقت و تلاش آنها را به روشهای مقابله ای خود افزود. با يادگيری و تمرين اين مهارتها، شما می توانيد بدون توجه به ميزان دشواری مسائل، از عهده آنها برآييد. با مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، تنهايی، طرد شدگی، کمرويی، خشم، تعارض در روابط بين فردی، شکست و فقدان، می توان از طريق روشهای مقابله ای مناسب مبارزه نمود. 

مهارتهای زندگی حول اين نه مجموعه می چرخد:
فرد، بتواند از خودآگاهی کامل برخوردار باشد. (خودشناسی) 
فرد، بتواند ارتباط را برقرار کند. (ارتباط اجتماعی)
فرد، همدلی خوبی داشته باشد. (همدلی)
فرد، بتواند نه بگويد. (جرئت مندی ) 
فرد، توانايي حل مساله و مشکل خود را داشته باشد. (مسئله گشايی)
فرد، قادر به اخذ تصميم مناسب باشد. (تصميم گيری)
فرد، دارای خلاقيت باشد. (خلاقيت)
توانايي سازگاری با مشکلات اجتماعی را داشته باشد. (سازگاری)
در صورت بروز مشکل، توانايي مديريت عواطف و هيجانات خود را داشته باشد

 "رحمانی ازهندوستان"